بررسی مسیرها و سیاست‌های تحول‌آفرین حکمرانی داده و امنیت علمی کشور

به گزارش خبرنگار مهر، دگرگونی‌ها در پدیده‌های علمی، اجتماعی و فرهنگی به گونه‌ای است که برخی فرایندها را با مشکل جدید رو به رو کرده است. یکی از دانش‌های جدید، و مفید برای هدایت سازمان‌ها، «آینده پژوهی» است. در آینده پژوهی، مدیران اندیشور با تحلیل رویدادها و به کارگیری خلاقیت و نبوغ، از آینده آگاهی می‌یابند. این آگاهی به صورت آینده محتمل، آینده ممکن، و آینده مطلوب می‌تواند دریچه‌ای از آینده، پیش روی مدیران بگشاید تا آنان با شکل دادن سناریوها و طرح‌های متعدد، حرکت سازمان را بهتر مدیریت کنند.

دکتر جلال ریزانه آینده پژوه در یادداشتی با عنوان گذار آینده‌پژوهانه از مقاله‌زدگی به حکمرانی داده در اکوسیستم علم ایران به بررسی این موضوع پرداخته است:

در سال‌های اخیر، زیست‌بوم علم و فناوری ایران با تغییرات پرشتاب و چالش‌های فزاینده‌ای روبه‌رو شده است؛ چالش‌هایی که بخشی از آن‌ها ریشه در سیاست‌های کمیّت‌گرایانه و تمرکز افراطی بر تولید انبوه مقالات داشته و از سوی دیگر، با پیامدهای امنیتی و اقتصادی ناشی از نشر آزاد داده‌ها و اطلاعات علمی پیوند خورده‌اند. رشد کمی انتشارات علمی، اگرچه در ظاهر نشانه‌ای از پیشرفت به حساب می‌آید، اما غفلت از ابعاد راهبردی، اقتصادی و امنیتی تولید و انتشار دانش، آسیب‌هایی بنیادین به منافع ملی و ساختارهای حیاتی کشور وارد کرده است.واقعیت تلخ بهره‌برداری دشمنان از داده‌های منتشرشده توسط پژوهشگران داخلی تنها بخشی از این آسیب است. این اطلاعات، بدون هیچ‌گونه ارزیابی و طبقه‌بندی امنیتی و صرفاً به هدف ارتقا شغلی و کسب امتیاز علمی، در ژورنال‌های خارجی منتشر شدند و بلافاصله در خدمت تهدیدات عملیاتی دشمن قرار گرفتند.

ابعاد خطرناک این موضوع صرفاً به حوزه‌های فنی و ژئوفیزیکی محدود نمی‌شود: پژوهش‌های آسیب‌شناسی اجتماعی، تمدنی و مطالعات حساس درباره الگوهای رفتاری جامعه و مخاطرات ملی که توسط پژوهشگاه‌ها و سایر مؤسسات هم‌عرض تولید می‌گردد، نیز اغلب فاقد سازوکارهای طبقه‌بندی و ارزیابی امنیتی‌اند و به شکل مقاله‌های باز منتشر می‌شوند. این دانش، اگرچه ظاهراً در راستای افزایش اعتبار علمی قرار دارد، اما می‌تواند بستری برای هدایت مداخلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط بازیگران بیگانه باشد. چنین رویکردی، کشور را به حلقه‌ای ضعیف از زنجیره ارزش جهانی علم تقلیل می‌دهد؛ جایی که داده‌ها و نمونه‌های بومی، بدون ملاحظات امنیتی و اقتصادی، در خدمت جامعه علمی بین‌الملل قرار می‌گیرد و عوائد اصلی آن عمدتاً نصیب بازیگران برتر جهانی می‌شود.

در نهایت باید اذعان کرد که ریشه این وضعیت، نبود نظام جامع حکمرانی داده و نظام ملی طبقه‌بندی، و همچنین قالب‌های ارتقا و ارزیابی اعضای هیئت علمی بر مبنای شاخص‌های صرفاً کمی و بین‌المللی است. آینده‌پژوهیِ حکمرانی علم در ایران ایجاب می‌کند که ضمن درک پیچیدگی‌های زیست‌بوم علم و تمایزگذاری شفاف میان دانش آزاد و داده‌های راهبردی، تجربه‌های موفق بین‌المللی و انتقادی عمیق نسبت به وضع موجود، مورد توجه ویژه تصمیم‌سازان قرار گیرد.

در این نوشتار، بر پایه همین شواهد عینی و تحلیل تطبیقی، مسیرها و سیاست‌های تحول‌آفرین حکمرانی داده و امنیت علمی کشور با رویکرد آینده‌نگر تبیین می‌گردد.

تحول اکوسیستم علم؛ از رقابت مقالات تا حکمرانی داده

در دو دهه اخیر، فشار فزاینده‌ای که بر پژوهشگران ایرانی برای افزایش کمّی تولیدات علمی وارد شده، پدیده‌ای به نام «مقاله‌زدگی» را پدید آورده است. این وضعیت، دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها را از رسالت اصلی‌شان یعنی حل نیازهای واقعی کشور و تولید راه‌حل‌های فناورانه منحرف ساخته و موجب هدررفت قابل توجه سرمایه انسانی و مالی در سطوح ملی شده است. روند سیاستگذاری در این حوزه نیز از تشویق مقاله‌نویسی در ابتدای دهه ۱۳۸۰ آغاز شد، با الزامی شدن نمایه مقالات در پایگاه‌های بین‌المللی در دهه ۱۳۹۰ ادامه یافت و سرانجام در دهه ۱۴۰۰ به بحران کاربردی‌نبودن تحقیقات و مسئله افشای اطلاعات بومی رسید. این تحول، در نهایت تمرکز بیش از حد بر تولید مقاله را به‌جای توسعه واقعی علم جایگزین نمود و کشور را در برابر نفوذ اطلاعاتی آسیب‌پذیر ساخت. اطلاعات محققان و دانشمندان ایرانی را در اختیار دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی قرار داد و بدون هیچ زحمتی اطلاعات آنان را به صورت شفاف و صادقانه تقدیم آنان کرد.

امنیت علمی، حلقه مفقوده سیاستگذاری آموزش عالی

در فرایند نشر نتایج علمی در ایران عملاً هیچ نظام پایش کارآمدی پیرامون امنیت اطلاعات وجود ندارد و دستاوردهای دانش‌بنیان بدون سازوکار مصوب و نظارت ملی امکان خروج می‌یابند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، کمیته‌های ملی با نظارت دقیق و حتی پیش‌سانسور بر آثار حساس علمی فعال‌اند (نمونه: ITAR در آمریکا)، اما در ایران این ساختارها یا وجود ندارند یا جنبه صوری و غیرموثر یافته‌اند. چنین خلائی سبب می‌شود اطلاعات راهبردی مربوط به زیرساخت‌ها یا فناوری‌های حساس، در قالب مقالات و پایان‌نامه‌ها، به‌سادگی در دسترس رقبا و حتی دشمنان قرار گیرد.

اقتصاد نشر و بازی بازیگران فراملی

اکوسیستم نشر معتبر بین‌المللی عمدتاً توسط مؤسسات و شرکت‌های غربی (مانند Elsevier، Springer، Nature و …) هدایت می‌شود و آنان با تعریف شاخص‌ها و اولویت‌های پژوهشی خاص، دانشمندان ایرانی را به افشای داده‌های بومی و فاش ساختن جزئیات تحقیقات فناورانه سوق می‌دهند. اگر تا دو دهه پیش چاپ مقاله عموماً برای توسعه بومی و به زبان فارسی صورت می‌گرفت، اکنون با الزام به انتشار انگلیسی‌زبان و درج در ژورنال‌های نمایه‌شده، داده‌های راهبردی مستقیماً در اختیار بازیگران جهانی قرار می‌گیرد. این وضعیت، برای کشوری مانند ایران که با محدودیت‌های سیاسی و تحریمی مواجه است، به یک “دریچه نفوذ اطلاعاتی” گسترده بدل شده که مدیریت صحیح آن ضرورت بی‌بدیل دارد.

یادگیری سازمانی امنیتی؛ تجربه سایر کشورها

برخلاف ایران، کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و روسیه و خصوصاً رژِیم غاصب صهیونی با طراحی و راه‌اندازی سامانه‌های طبقه‌بندی اطلاعات پژوهشی، پیش از انتشار عمومی، از خروج داده‌های راهبردی و انتقال مزیت فناورانه به خارج جلوگیری می‌کنند. این کشورها میان پژوهش‌های صرفاً آکادمیک و مطالعات راهبردی-اقتصادی-امنیتی تمایز قائل‌اند و ضمن شناسایی پروژه‌های حساس، گزارش‌هایی را به صورت “غیرقابل انتشار” ثبت می‌کنند. همچنین، انتشار تنها برای یافته‌هایی با سطح عمومی و حضور نهادهای امنیتی در کمیته‌های اخلاق پژوهشی به صورت سیستماتیک اجرا می‌شود.

مرزبندی دقیق: دانش آزاد، داده راهبردی

در حالی که رویکرد کشورهای غربی بر شفافیت مطلق و در فضای اقتصاد امن قابل دفاع است، ایران در معرض تحریم و جنگ اطلاعاتی قرار دارد؛ به گونه‌ای که حتی افشای جزئی‌ترین اطلاعات می‌تواند هزینه‌های راهبردی سنگینی به کشور تحمیل کند و شبکه‌های جمع‌آوری اطلاعات خارجی را فعال سازد. بنابراین، ایران باید از مرحله انتقال ساده داده به خارج عبور کند و با تعریف سطوح انتشار شامل یافته‌های کاملاً عمومی، یافته‌های قابل انتشار با تأخیر و تحقیقات محرمانه (که در بانک دانش بومی صیانت می‌شوند) به سوی حکمرانی داده در علم حرکت کند.

تداوم این وضعیت، بیش از آن‌که به رشد واقعی و اقتدار علمی منجر شود، کشور را در جایگاه حلقه‌ای تکمیل‌کننده و وابسته در زنجیره جهانی علم تثبیت خواهد کرد؛ مسیری که راه را بر هرگونه حکمرانی داده و تأمین امنیت علمی می‌بندد و عوائد اصلی پژوهش‌های ملی را به خارج منتقل می‌سازد.

پیشنهادهای عملی و آینده‌پژوهانه

تغییر گفتمان و آئین‌نامه‌های ارتقا: نظام امتیازدهی مقاله باید با الگوی “تأثیرگذاری اجتماعی و حل مسئله ملی” جایگزین شود تا پژوهش هدفمند و حل‌مسئله‌محور در اولویت قرار گیرد.

تشکیل کمیته‌های مشترک ارزیابی امنیتی-علمی: ارزیابی و تصویب نهایی مقالات حساس (در سطح ملی و استانی) باید توسط کمیته‌ای مشترک و هماهنگ بین وزارت علوم و نهادهای امنیتی و دفاعی انجام گیرد. توسعه پایگاه‌های داده علم‌سنجی بومی: طراحی و الزام استفاده از سامانه‌های داخلی و بومی به‌عنوان مرجع ملی سنجش اعتبار علمی پژوهشگران و تولید دانش بومی ضرورت دارد.

احیای نقش دانشگاه و پژوهشگاه و مؤسسات علمی در زنجیره تولید ملی: رسالت دانشگاه باید در مسیر گره‌گشایی از چالش‌های صنعتی، کشاورزی، دفاعی، اجتماعی و … تعریف شود، نه صرفاً با تمرکز بر نشر مقاله.

بازنگری مقررات ملی طبقه‌بندی پژوهش: باید پژوهش‌های دارای اطلاعات راهبردی بازشناسی و برای صادرات علمی، دستورالعمل‌های مشخص و اجرایی تدوین گردد.

در نهایت، آینده نظام علمی ایران و تأمین منافع ملی آن در گرو بازتعریف عمیق فرآیند تولید، ارزیابی و انتشار دانش است؛ فرآیندی که حکمرانی داده و توجه به ابعاد امنیتی و اقتصادی علم را در مرکز توجه قرار دهد.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم مجله فارسی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 + 10 =