«کهته»؛ روایتی در خدمت درام، نه در دام پستمدرنیسم
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علی حیدری؛ نمایش «کهته» به تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی، نویسندگی عقیل جماعتی و کارگردانی حسین اسدی از اول مرداد روی صحنه تالار چارسوی مجموعه تئاترشهر آمده است. نمایشی که پیشتر در چهلودومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در عناوین مختلفی نامزد و برگزیده جشنواره شد. پیش از برخورد با نمایش از لحاظ فنی ویژگی که شایسته توجه است، حضور یک گروه نمایشی از جزیره خارک روی صحنه تئاتر شهر تهران است؛ این موضوع همان چیزی است که باید در شکل گستردهتری توسط جشنواره های مربوطه و اداره کل هنرهای نمایشی پیگیری شود تا حضور آثار مختلف از استانهای دیگر، عددی منطقی باشد و به سالی ۱ یا ۲ نمایش بسنده نشود.
روایت درگیری ۲ قوم مخالف در خارک
نمایش «کهته» که از جزیره خارک خود را به تهران رسانده است، روایتگر یک درگیری طولانی مدت میان ۲ قوم در جزیره خارک است و عشقی که در میان این درگیری بین دختر و پسری از این ۲ قوم شکل میگیرد.
در «کهته» «چگونه گفتن» مهم است!
روایت، روایتی است که در ایده، آنچنان حرف تازهای ندارد و شاید ما را در هنگام شنیدن قصه یکخطی آن شگفتزده نکند، زیرا آثار بزرگی در تاریخ درام دنیا به رشته تحریر درآمده است که از چنین درونمایهای برخوردار هستند و شاید معروفترین آنها «رومئو و ژولیت» ویلیام شکسپیر باشد. نویسنده و کارگردان نمایش «کهته» کوشیدهاند تا به جای «چه گفتن» «چگونه گفتن» را تمرین کنند و از دل ایدهای تکراری، روایتی گیرا خلق کنند که میتوان گفت تا حدودی در این امر موفق بودند و نمایش در خلق اتمسفر و موقعیتهای مفروض در نمایشنامه موفق عمل میکند. موضوعی که در این موفقیت بسیار حائز اهمیت و موثر بوده است، روایت ساده و خطی نمایش است، در تئاتر امروزه بسیاری از آثاری که با مضامین آئینهای مربوط به جنوب کشور تولید میشوند به دام روایتهای ضد پیرنگ میافتند و همین باعث میشود که مخاطب در برخورد با آنها چیزی از نمایش متوجه نشود و در نتیجه کار را دوست نداشته باشد. انگار باب شده است که اگر موضوع نمایش به آئینهای جنوبی مربوط است الزاما باید در فضایی سیال، ناکجاآباد، بدون تاریخ مشخص و بدون جغرافیا رخ دهد.
توجیه با لفظ دهنپرکن «پست مدرنیسم»
مشخص نیست این موضوع از کجا و توسط چه کسی باب شده است اما یکی از دلایل اصلی عدم گیرایی آثار اینچنینی با مخاطب خود؛ همین شکل پرداخت و نوع پیرنگ نمایشنامه است که هیچ رابطه علت و معلولی مشخصی ندارد و تنها با لفظ دهنپر کن «پست مدرنیسم» توجیه میشود.
اما روایت «کهته» که از دل تراژدی بیرون آمده است و بدون کتمان مشخص است که از آثار تراژدینویسان بزرگ دنیا در راستای نگارش این متن کمک گرفته شده و این موضوعی مهم است زیرا بسیاری از نمایشنامههای امروزی که توسط فعالان تئاتر روی صحنه میرود در بحث تحلیل اصلا نمایشنامه نیستند و از اسلوب ابتدایی درامنویسی خارج و بیشتر به یک دلنوشته یا در والاترین حالت به یک قطعه ادبی نزدیک هستند.
همه عناصر اجرا دست به سینه روایت
«کهته» در کارگردانی نیز در خدمت روایت میماند و سعی نمیکند سازی ورای فضای ساخته شده در متن بزند و با خلاقیت و البته سادگی مخاطب را درگیر قصه میکند. نماد گرایی از عناصری بود که در متن میتوانست تقویت شود و کاشتهایی در دل کارگردانی، متن و حتی طراحی صحنه و لباس بماند که مخاطب پس از اتمام نمایش در ذهن خود آنها را برداشت کند. اما نکته قابل توجه در کارگردانی، بهرهگیری صحیح از طراحی صحنه و رسیدن به زبان مشترک میان کارگردان و طراح صحنه است که سبب ایجاد دکوری شده که فضا را برای مخاطب تفکیک میکند و این پیشرفت روایت را تسهیل کرده است.
گروه موسیقی؛ یاریبخش در تقویت بار تشنجی اجرا
نکته دیگر گروه موسیقی نمایش است که در خلق لحظات دراماتیک به درستی عمل میکنند و دقیقا جایی که صحنه نیاز به تقویت بار تشنجی خود دارد، گروه موسیقی به یاری روایت میآیند و نمیگذارند که ریتم بیفتد و تمرکز مخاطب خدشهدار شود.
در نهایت «کهته» اثری که از جنوب ایران به پایتخت آمده است، نمایشی است که ارزش دیدن دارد و میتوان به مدت ۷۵ دقیقه آن را نظاره کرد و علاوه بر آشنایی بیشتر با اقوام جنوب ایران، از روایت، کارگردانی و موسیقی لذت برد.
جهانشیر یاراحمدی، عبد بناری، الهام چنانی، علی نبیپور، میلاد سعیدی،امیرمحمد شماسی، محمدسعید محمدپور، دانیال جعفری و دنیا فخار گروه بازیگران نمایش «کهته» را تشکیل میدهند.
عکس از پرتو جغتایی است.
نظرات کاربران