شاهکار یا یادآور بینایی در شهر نابینایان

شبی که در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی اکران شد، موفق نشدم آن را ببینم. چیزی که از آن شب در ذهن بسیاری از افرادی که فیلم را از دست داده بودند ماند، تشویق‌های بی‌امان اصحاب رسانه بود و پس از آن درخواست‌های مکرر سینماگران و روزنامه‌نگاران فرهنگی بر اکران هرچه سریع‌تر این فیلم. خواسته‌ای که اگر در یک کشور دیگر مطرح می‌شد، بیشتر عجیب بود که فیلمی به دلیل طولانی بودن از اکران بازمانده است. از قیمت بلیت گرفته تا اشغال دو سانس برای این فیلم ماجراهایی بود که بعد از نوروز درباره مخالفت با اکران «پیر پسر» به گوش می‌رسید و زمان مشخصی برای اکران آن اعلام نمی‌شد. از آنجا که انسان ذاتا از چیزی که منع می‌شود به آن اقبال بیشتری نشان می‌دهد، حواشی «پیر پسر» آن را به یکی از مسایل اصلی سینمای ایران در چندماه گذشته بدل کرده بود.

بالاخره «پیر پسر» اکران شد. اکرانی که متاسفانه بعد از ۲۴ ساعت با شروع حملات اسراییل به ایران، با مشکل روبه‌رو شد و تا پایان جنگ ۱۲ روزه به تعویق افتاد. در تمام مدتی که همه منتظر اکران «پیر پسر» بودند جمله‌ای بر سر زبان برخی بود؛ این فیلم «شاهکار» سینمای ایران است. در این شرایط حقیقتا امکان‌پذیر نبود که بدون تاثیرپذیری از هجمه تبلیغات و تمجیدها، به تماشای فیلم نشست. در این میان بازی حسن‌ پورشیرازی و جریان رئال روایی فیلم هم مخاطب خاص سینما را به این باور می‌رساند که با فیلم متفاوت و تحسین‌برانگیزی روبه‌رو است. اما سینما مختص مخاطب خاص نیست و مخاطب عامی که به جای دیدن کمدی و گذران فراغت، سه ساعت از وقتش را به فیلم تراژیکی اختصاص می‌دهد، در گیشه و در تعریف جهانی سینما، اهمیت بیشتری دارد. بنابراین بهتر است بار دیگر از دید یک مخاطب عام که هیچ‌پیش زمینه‌ای درباره شباهت این فیلم به رمان‌های مشهور روسی ندارد، کشف ارجاعات به مسایل سیاسی برایش مهم نیست و حتی جزییات ساختاری صحنه به چشمش نمی‌آید، به تماشای فیلم نشست. آن وقت است که واقعیت خودش را نشان می‌دهد؛ «پیر پسر» فیلمی قصه‌گو و تلخ است که راوی داستانی از دل یک بحران خانوادگی است، در شرایطی که یک پدر دیکتاتور به فرزندانش  فشار روحی و مالی وارد می‌کند. قصه‌ای که اگر سر بچرخانیم شاید در همسایگی هرکدام از ما هم اتفاق بیفتد و ما به ازای آن را در جامعه دیده باشیم. این است که می‌تواند این فیلم را برای مخاطب عام جذاب و یا حتی کلیشه خوبی از یک قصه خانوادگی باشد. اما لقب «شاهکار» برای آن مناسب است؟

«پیر پسر» چند ویژگی بارز دارد که اگر آنها به چشم بیاید، از سه ساعت وقتی که گذاشتید لذت خواهید برد؛ قصه زوایه دید دارد، دوربین در هرجایی از صحنه قرار نگرفته، جزییات از نور گرفته تا تک‌تک عناصر صحنه حرفی برای گفتن دارند و عمق روح کاراکترها در فیلم جاری است. این است که «پیر پسر» را در چشم مخاطب متفاوت جلوه می‌دهد. اما متفاوت از چه؟ شاید بیشتر از خود فیلم، شرایط و روزگاری که «پیر پسر» در آن اکران شده به این تفاوت اهمیت می‌بخشد. مخاطب خاص و عامی که روزگاری «کاغذ بی‌خط» تقوایی را در همین سینماها دیده یا با «روسری آبی» رخشان بنی‌اعتماد دل به عشق نوبر کردانی داده و یا با دکتر سفیدبخت در «خانه‌ای روی آب» بهمن فرمان‌آرا به حقیقت زندگی رسیده، چطور این آثار را فراموش کرده و لقب شاهکار را به یک فیلم می‌دهد. وقتی حمید هامون به عشقش سیلی می‌زد یا سارا برای پاس شدن چک‌های همسرش در دخمه‌ای مروارید می‌دوخت، کسی از کلمه شاهکار استفاده می‌کرد؟ حقیقتا نه. چون این آثار در جارچوب و بضاعت سینمایی بود که پس از انقلاب جانی دوباره گرفته بود، با موشکافی به مسایل خانوادگی می‌پرداخت و آیینه‌ای مقابل مخاطب عام و خاص گذاشته بود که واقعیت سینمای قصه‌گوی اجتماعی ایران را بهتر ببیند.

«پیر پسر» شاهکار نیست، «پیر پسر» تنها یک فیلم خوب است با نقاط ضعف و قوت که یادمان می‌آورد سینمای ما این بود، امضایی داشت و قصه‌گویی را به شیوه‌ای انجام می‌داد که در جهان دیده شد و بسیاری را عاشق سینما کرد. «پیر پسر» در روزگاری اکران شده که  کمدی‌های سخیف پرچم‌دار سینمای ایران شدند و هر چند هفته یکبار فیلمی با ساختار چند برابر بدتر از دوران اوج فیلمفارسی بر سردر سینماها دیده می‌شود. این شزایط ذایقه مخاطب را هم کم‌کم به سمتی می‌برد که باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. در سر دیگر این طیف مدام آثار سازمانی و تبلیغی ساخته و اکران می‌شود که اصرار دارد شکلی از اکشن تکامل نیافته را به بدنه سینما تزریق کند. در این میان مخاطب عادت کرده از دل هر سکانس و دیالوگی ارجاعی سیاسی و اجتماعی به اوضاع مسایل روز بیابد. در این شرایط «پیر پسر» شاید شاهکار به نظر بیاید. اما تصور کنید دهه ۷۰ بود و «پیر پسر» ساخته و اکران می‌شد، آن وقت حتی در نقاط برجسته‌اش هم در مقابل رقیبانش الکن بود. باید پذیرفت «پیر پسر» مدیون اکرانش در آبزوردترین روزهای سینمای ایران است و حالا شده مصداق عینی ضرب‌المثلی قدیمی «در شهر کوران یک‌چشم پادشاست.»

* روزنامه‌نگار

۵۹۵۹

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم مجله فارسی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 5 =