از سایهبازی تا آیین زار در «روز واقعه»؛ حقیقت را بر سر نیزه یافتم
مریم علیاکبری کارگردان نمایش «روز واقعه» که این شبها در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره داستان این اثر نمایشی گفت: این نمایش روایتگر داستان عشقی است که با یک تحول معنوی گره خورده است. شخصیت اصلی داستان، جوانی است که ۳۷ بار به خواستگاری دختری میرود و در نهایت پاسخ مثبت میگیرد اما در روز عقد، در میان جشن و شادی، صدایی برای کمک میشنود؛ صدایی که دیگر مهمانان نمیشنوند.
وی ادامه داد: این صدا، که از مسافتی دور به گوش وی میرسد، جوان را به سمت سفری ناآشنا میکشاند، سوار بر اسب، دل به بیابان میزند تا صاحب صدا را بیابد، او پیش از آن به دلیل علاقه به دختر مسلمان، اسلام آورده بود در حالیکه خود پیشتر مسیحی بود و در این مسیر بارها درباره امام حسین(ع) شنیده بود؛ از آزادگی و درستیاش.
علیاکبری افزود: در روز عقد، خبر شهادت مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین(ع) در کوفه به گوش میرسد و همزمان شایعاتی در شهر پخش میشود مبنی بر اینکه امام حسین(ع) به دنبال مال و مقام دنیاست؛ همان حرفهایی که امروز هم در جامعهمان شنیده میشود. این جوان که تازه با اسلام آشنا شده، در دل خود این سؤال را دارد که این چه سفری است که حسین (ع) آغاز کرده است؟
کارگردان «روز واقعه» اظهار کرد: در ادامه داستان، این جوان در مسیر رسیدن به کوفه با افرادی روبهرو میشود که پیش از وی با امام حسین (ع) مواجه شدهاند و هرکدام تجربهای از برخورد خود با امام (ع) را برایش بازگو میکنند و به تدریج شناخت وی از امام حسین (ع) کاملتر میشود؛ در نهایت زمانی به دشت کربلا میرسد که سر امام بالای نیزه است و دیالوگ پایانی وی این جمله است: «من حقیقت را بر سر نیزه یافتم».
علیاکبری در ادامه درباره ویژگی های محتوایی این اثر نمایشی عنوان کرد: متن این نمایش بر اساس فیلمنامه «روز واقعه» اثر استاد بهرام بیضایی نوشته شده است، من نمایشنامه را از دل فیلمنامه استخراج و برای صحنه تنظیم کردم. قطعا میتوان گفت که فیلم «روز واقعه» یکی از آثار برجسته و ماندگار درباره واقعه عاشورا در سینمای ایران است.
وی با اشاره به تجربه خود در حوزه تدریس تئاتر، افزود: در سالهای گذشته که معلم تئاتر در هنرستان بودم، همواره در ایام محرم با این پرسش مهم از سوی دانشآموزان مواجه میشدم که چرا امام حسین (ع) سفر کربلا را آغاز کرد؟ چرا حج خود را نیمهتمام گذاشت؟ اگر بیعت نکرد، آیا دنبال قدرت بود؟ اینها سوالاتی واقعی بود که ذهن نوجوانان و حتی بسیاری از مردم را به خود مشغول کرده است.
وی ادامه داد: پیش از انتخاب متن، متون مختلف مذهبی و نمایشی مرتبط با عاشورا را بررسی کردم؛ بسیاری از آنها یا تمرکزشان بر شرح وقایع تاریخی اطراف کربلا، کاخ یزید و مردم کوفه بود، یا بر صحنههای تراژیک روز عاشورا مانند دستان بریده حضرت عباس (ع)، خیمههای آتشگرفته و سر بریده امام حسین (ع) بر نیزه، اما احساس کردم آنچه کمتر به آن پرداخته شده، پرسشهای بنیادی درباره چرایی این قیام و حرکت است.
وی تصریح کرد: آنچه برایم در این فیلمنامه ارزشمند بود، این بود که شخصیت اصلی آن اصلاً امام حسین (ع) را نمیشناسد و در طول نمایش، از مسیر تردید و پرسش عبور میکند تا به شناخت برسد؛ این همان چیزی است که مخاطب امروز میتواند با آن همذاتپنداری کند. تماشاگر به همراه این جوان وارد سفری میشود که در نهایت وی را به درک اندیشه امام حسین (ع) و چرایی نهضت عاشورا میرساند.
کارگردان نمایش «روز واقعه» در ادامه درباره مشکلات تبدیل فیلمنامه «روز واقعه» به نمایشنامه، مطرح کرد: تبدیل فیلمنامه به نمایشنامه کار سادهای نبود، اما به دلیل محتوای پرقدرت و معنادار این متن، سختی آن را پذیرفتم، این متن به دلیل ظرفیت معنایی بالا و نگاه انسانیاش به واقعه عاشورا، برای من از دیگر متون متمایز بود و ارزش کار کردن داشت.
علیاکبری درباره شیوه اجرایی این اثر نمایشی توضیح داد: سالهاست که ذهنم درگیر شیوه سنتی سایهبازی است؛ از دوران دانشجویی که در رشته تئاتر تحصیل میکردم، همواره به این گونه نمایشی اصیل و شرقی فکر میکردم، سایهبازی در فرهنگ ایران، هند و چین ریشه دارد و همواره برایم الهامبخش بوده است.
وی افزود: چند سال پیش نمایشی از شاهنامه دیدم که با تکنیک سایهبازی در اروپا اجرا شده بود. هرچند فقط تصویر و ویدئوهای آن را دیدم، اما همان تجربه باعث شد که علاقهام به استفاده از سایهبازی در تئاتر جدیتر شود. از آن زمان، در اغلب کارهایم به شکلی از سایه بهره گرفتم، اما ایده استفاده از عروسکهای رنگی سایه برای فضاسازی و دکور را نگه داشته بودم برای پروژهای خاص و وقتی برای اولینبار با متن «روز واقعه» مواجه شدم، مطمئن شدم این همان اثری است که میتواند چنین فرم اجرایی را بپذیرد.
علیاکبری یادآور شد: نمایشنامه برخلاف فیلمنامه، محدودیتهای بیشتری برای تغییر مکانهای متعدد دارد. ما نمیتوانیم در صحنه تئاتر مدام فضاها را تغییر دهیم یا دکورهای پیچیده بچینیم بنابراین تصمیم گرفتم از سایهبازی برای ایجاد فضاهای مختلف در طول نمایش بهره بگیرم؛ با تاکید بر تخیل تماشاگر و اجرای ساده، بیپیرایه و در عین حال شاعرانه.
این کارگردان همچنین به استفاده از شیوههای نمایشی اصیل ایرانی در این اثر اشاره کرد و گفت: به دلیل محتوای عاشورایی اثر و جایگاه والای امام حسین (ع) در فرهنگ نمایشی ما، استفاده از سبکهای ایرانی ضروری بود. ما در این نمایش از نقالی بهره گرفتیم، بخشی از اجرا به شکل تعزیهوار پیش میرود و حتی از آئین زار که در جنوب کشور برگزار میشود، الهام گرفتهایم و بخشی از نمایش بهنوعی بازتابی از آن آئین است.
این کارگردان در ادامه تصریح کرد: در بخشی از نمایش، آگاهانه از هرگونه دکور صرفنظر کردیم و با سادهترین ابزارها سعی کردیم تمام صحنهها را با اتکا به تخیل تماشاگر اجرا کنیم، سبک نوشتار استاد بیضایی نیز بهگونهای است که چنین اجرایی را ایجاب میکند؛ اجرایی بر پایه اصالتهای نمایش ایرانی، تخیلمحور و فاصلهگذار.
وی افزود: یکی از مهمترین چالشهای من در این نمایش، اجرای سایهبازی بود. در این شیوه، بهطور معمول بازیدهندههای عروسکهای سایه نیاز به فضایی در پشت پرده دارند تا دیده نشوند. ما باید پردههایی کاملاً یکدست و سفید روی صحنه نصب میکردیم و در عین حال، از دیده شدن سایه بازیدهندهها جلوگیری میکردیم، با استفاده از فنون سنتی سایهبازی توانستیم این چالش را حل کنیم و بدون آنکه عروسکگردانها دیده شوند، فضا را بهدرستی بسازیم.
علیاکبری درباره ویژگیهای منحصربهفرد متن عنوان کرد: متن نمایش به ۱۰ خان مختلف تقسیم میشود؛ سفری که شخصیت اصلی در آن از ۱۰ مرحله عبور میکند و هر مرحله ویژگیها و نیازهای اجرایی خاص خودش را دارد. طراحی متفاوت هر خان، از نظر فضاسازی و ریتم اجرا، یکی دیگر از چالشهای مهم ما بود اما به دلیل جذابیت و تنوع این بخشها، با تمام سختیاش برای من تجربهای دلنشین بود.
وی در ادامه با اشاره به تعدد شخصیتها در فیلمنامه این اثر، اظهار کرد: یکی دیگر از مسائل اجرایی ما، تعدد شخصیتها در فیلمنامه اصلی بود. در سنت نمایشهای شرقی، بازی در بازی و نقشآفرینی چندگانه مرسوم است و ما نیز مجبور بودیم که با تعداد محدودی بازیگر، نقشهای مختلفی را اجرا کنیم. خوشبختانه با همکاری خوب گروه، خلاقیت بازیگران و انسجام اجرایی، توانستیم این بخش را هم با موفقیت پشت سر بگذاریم و نمایشی یکدست، منسجم و قابل دفاع روی صحنه ببریم.
علیاکبری در مورد چالشهای موجود در باب زمان شکلگیری و اجرای نمایش باتوجه به حملات ددمنشانه رژیم صهیونسیتی، عنوان کرد: تمرینهای نمایش ما پیش از آغاز جنگ شروع شد، اما با شروع درگیریها ناچار به توقف کار شدیم. بعد از پایان جنگ، بهصورت فشرده تمرینها را از سر گرفتیم و تولید اثر را به انجام رساندیم تا آن را روی صحنه ببریم.
وی افزود: واقعیت این است که شرایط روحی جامعه پس از جنگ باعث شد با ریزش مخاطب مواجه شویم؛ مردم دلودماغی برای حضور در سالنهای تئاتر ندارند و این مسئله کاملاً قابل درک است. در کنار این موضوع، بخش بزرگی از مخاطبان هدف ما یعنی دانشجویان نیز به دلیل به تعویق افتادن امتحانات دانشگاهها در پایتخت حضور نداشتند و این موضوع هم بر استقبال از اجرا اثر گذاشت.
وی در ادامه ارزیابی خود را از مخاطبان در برخورد با نمایش ارائه کرد و یادآور شد: با اینحال، خدا را شکر کسانی که در سالن حاضر شدند و نمایش را دیدند، واکنش بسیار مثبتی داشتند. بازخوردهایی که از تماشاگران گرفتیم نشان میداد بخشهای مختلف نمایش برای آنها بسیار جذاب بوده؛ چه از لحاظ ساختار و روایت و چه از نظر فرم اجرایی. بسیاری از مخاطبان کنجکاو بودند که چطور این سایههای رنگی متحرک روی صحنه شکل گرفته و اجرای آن چگونه ممکن شده است.
این کارگردان در پایان مطرح کرد: البته شخصا امیدوار بودم که این نمایش در شرایط بهتری اجرا میشد و جمعیت بیشتری از آن بهرهمند میشدند. اما این مسأله فقط مختص گروه ما نیست. در فضای پساجنگ، بسیاری از سالنهای تئاتر با ریزش مخاطب مواجه شدهاند و این واقعیتی است که باید آن را پذیرفت.
نمایش «روز واقعه» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردان مریم علیاکبری از ۲۰ تیر اجراهای خود را آغاز کرده است و تا ۹ مرداد روی صحنه تماشاخانه سنگلج میرود.
امین زارع، حمید رضا جهانگیری، سبا سلیمانی، سید محمدمهیار میرنقی بازیگران این نمایش هستند.
نظرات کاربران